۱۳۸۵ فروردین ۲۸, دوشنبه

روز مره گی



داشتم از خیابون رد میشدم و به این فکر میکردم که دچار روزمره گی شدم که یه ماشین زد بهم و از روزمره گی 

نجاتم داد.


۲ نظر:

ناشناس گفت...

مبارک است.
منم یک بلاگ شروع کردم ولی دولت مستعجل بود و بعد از دو روز بستمش.

ناشناس گفت...

vali age khodet mizady be mashin behtar bood ...