۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه

همزاد


من
با خورشید همزادگاهم
و مرا نیز
چون او
هر روز تولدیست
آنقدر نمی پایم
که بفهمم
خود را

تهران
۸۵/۱۱/۱۹

کلاف سر در گم


مستـــأصل
درهم تنیده
کلاف سر در گم
این منم، اینچنین
اینجا

با این حال
در حرکتم
در تکاپوی حرکت
چرا که با تمام تلاشم
با تمام قدمهای به ظاهر استوارم
باز هم همانجایم
همینجا
هرجا که بودم
با هر قدم تنها زمین را زیر پا به گردش
وا می دارم
و خود در جای ثابت
کلاف درهم تنیده ام من
کلاف سر در گم

هزاران هزار من
از درونم
به صد لحن هر کدام
به سخن در آمده
این منم با آن منم در جنگ
ستیزی نا برابر با خودم

سر درگم
کلاف مستـــأصل ام من

اسفند ۸۵
تهران