لا ادری
۱۳۹۱ شهریور ۲۹, چهارشنبه
زندگي ام من
آبستن مرگ
خداي مرگم من
نيست ميشوم روزي
و مرگ را خلق خواهم كرد.
چهارم سپتامبر دوهزار و دوازده
لندن
تيك... تاك ...
تيك... تاك ...
ساعتها هر ثانيه كلامي دارند
زبانشان را اما
هيچ گاه
نفهميدم من
ششم سپتامبر دوهزار و دوازده
لندن
و مرگ ما را خواهد برد
به خيابان بيستم
در خانه اي به خاكمان خواهد سپرد
كه امروز، خود، زير دو مجموعه مسكوني
دفن شده است
هفدهم سپتامبر دوهزار و دوازده
لندن
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)