تمام شعر من تویی
باشی یا نباشی
چه بسا که اصلا بودهای
از آخر
و تمام شعرها را گفتهای
که من از آغاز شاعر باشم
که تمام شعرهایم بوی دهان تو دارد
و حال همآغوشیات را
باشی یا نباشی
که بودهای
از آغاز
آخرش را بودهای
شعرهایم را سرودهای
من فقط خیره به دیوار
تو را به یاد میآورم
و تو شعر میشوی
و شعر تو میشود
و من آغاز
لندن
بامداد سیزدهم فوریه دوهزار و دوازده