۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

سلما!
آسمان هاى جهان
اين روزها
سخاوتشان را به رخ مى كشند
خورشيد مى تابد
در آسمان بى ابر
و من حالم خوب است
بى كار
بى نان
بى نمك؛
تو اما نيستى
كه ناز كنى

سلما!
چله تابستان مى آيد
برگ پير مى شود
درخت دلتنگ
تو كه نيستى
دلم مى گيرد
بى خانه
بى زن
بى فرزند

سلما!
خورشيد
كه قهر كند
درخت، برگ را به خاك خواهد سپرد
و تو خواهى آمد
با ناز
با سلام
با زندگى

پنجشنبه ٣١ جولاى ١٤

هیچ نظری موجود نیست: