۱۳۹۲ اسفند ۱۰, شنبه

داستان به آخر ميرسد
مرد، بي هيچ چمدان
ايستاده در ايستگاه
نغمه 
بي هيچ ريتم
در گوشش جاري 
نگاهش خيره به انتهاي دالان كه روشن مي شود 
با نور آخرين قطار 

سوار مي شوم 
با نواي بي نغمه در گوش
قطار دور ميشود 

تصوير 
تيره مي شود 
و برگ بعدي كتاب 
كاغذي سفيد
بي هيچ كلمه اى

١٧ ژانويه ٢٠١٤

هیچ نظری موجود نیست: