۱۳۹۲ شهریور ۳, یکشنبه

خانه

بايد خانه اى ساخت
بي زنگ
بي كوبه 
خانه اى كه يك اتاق است 
و يك صندلي
روى صندلي بايد نشست
يك عمر 
به انتظار 
بايد نشست به انتظار مهماني 
كه نيايد 
زنگ را نيابد 
كوبه را پيدا نكند 
در را نكوبد 

خانه اى بايد ساخت
بي همه چيز 
با يك صندلي 
كه بنشيني به انتظار دمي 
دمي كه بشكند تنگ تنهايي را 

خانه اى بايد ساخت 
پر نور 
ديوارهاش سفيد 
با يك صندلى 
كه بنشيني 
مرگ را 
به انتظار 

چهارم شهريور نود و دو 
بيست و ششم اوت سيزده
لندن

هیچ نظری موجود نیست: