۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

سکوت


شاهد تنهایی من
حرفهای نگفته‌ايست
كه از سينه بيرون نمی‌آيد

دوشنبه 26 فوریه 2012

۱۳۹۰ بهمن ۲۳, یکشنبه

تو


تمام شعر من تویی
باشی یا نباشی
چه بسا که اصلا بوده‌ای
از آخر
و تمام شعرها را گفته‌ای
که من از آغاز شاعر باشم
که تمام شعرهایم بوی دهان تو دارد
و حال هم‌آغوشی‌ات را
باشی یا نباشی
که بوده‌ای
از آغاز
آخرش را بوده‌ای
شعرهایم را سروده‌ای
من فقط خیره به دیوار
تو را به یاد می‌آورم
و تو شعر می‌شوی
و شعر تو می‌شود
و من آغاز

لندن
بامداد سیزدهم فوریه دو‌هزار و دوازده